مهنان

آرشیو مطالب در دسته بندی ‘شهیدانه’

تا نشستم کنار مرد نابینا گفت : بوی محسن آمد ! تو پسر شهید جهانتیغ نیستی ؟! بله چطور ؟! پدرت به من سر میزد و برایم هدیه می آورد …
عروج : ۱۳۶۳/۰۴/۲۰ نثار روح پاکش صلوات

نکند خدایی نا کرده میز ما را بفریبد و بخاطر میز و ریاست تمام حیثیت و وجدان خود را زیر پا بگذاریم … حق را بگویید هر چند تلخ باشد !
عروج ۱۳۶۵/۰۴/۲۲ شادی روحش صلوات

سلام
ایام ضربت خورن و شهادت مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی (ع) را به همه شما عاشقان اهل بیت (ع) تسلیت عرض می کنم.
این مطلب رو باید قبل از مطلب قبلی می نوشتم … .
از این به بعد مطالبی با دسته بندی شهیدانه با محتوای مطالبی پیرامون شهدا و قطعاتی از وصیت نامه ایشان که به دستم میرسه رو منتشر می کنم.
امیدوارم قدم کوچکی در راه معرفت بیشتر نسبت به این بزرگواران و منش ایشان برداشته باشم و مورد رضایت پروردگار قرار بگیره.
به امید روزی که لیاقت حضور در رکاب صاحب الامر (عج) را داشته باشیم.

شب آخر منو بغل کرد و گفت : من دیگه بر نمی گردم … گفتم از کجا معلوم ؟ گفت بهم الهام شده !
وسایل شخصی مثل کارت شناسایی و … را به من سپرد و گفت دیگه منو نمی بینی !
از آن شب به بعد دیگر هرگز او را ندیدیم … .
عروج : ۱۳۶۱/۰۴/۳۰ شادی روحش صلوات